که نتایج پژوهش های مختلف بیانگر آن است که اگر رابطه مادر دختر مناسب و خوب باشد؛ دختر در ازدواج خودش نیز روابط خوبی برقرار خواهد کرد.
 

مقدمه

خانواده مؤثرترین عامل انتقال فرهنگ و رکن بنیادی جامعه است که در شرایط مختلف در تأثیرگذاری و تأثیر پذیری متقابل با فرهنگ و عوامل اجتماعی است. آدمی در خانواده هویت، تحول شخصیت، تکامل معنوی و اخلاقی را به دست می آورد (رمضانی، گل افزایی، مظاهری و روشن، ۱۳۹۰).
 
ناسازگاری و عدم رضایت زناشویی پس از ازدواج می تواند بر رشد و تحول فرزندان آن خانواده اثرهای سوء داشته باشد (ملازاده، منصور، اژه ای و کیامنش، ۱۳۸۱). به طوری که طلاق والدین با آمادگی فرزندان برای طلاق بعد از ازدواج همبستگی دارد (آماتو و کیت، ۱۹۹۱؛ مک لاناهان و بومپاس، ۱۹۸۸). همچنین آماتو و کیت (۱۹۹۱) در پژوهش های خود به این نتیجه رسیدند که طلاق والدین به طور منفی با کیفیت زناشویی فرزندانشان در بزرگسالی همبستگی دارد.
 

زمینه خانوادگی

 تأثیر خانواده اصلی بر ازدواج زوجین، از مهم ترین موضوعات مشاوره پیش از ازدواج، به ویژه در جامعه ایرانی است. خانواده از راه های مختلفی می تواند زندگی تازه متولد شده را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان یک عامل زمینه ای زن و مرد با وجود تغییرات شخصی، نتیجه خانواده خود هستند.
آنها در دوره تحصیلات خود همسرداری یا فرزندپروری را نمی آموزند و اگر هم بیاموزند، سبک زندگی والدین آنها در زمانی که تفکر قدرت تحلیل چندانی ندارد، به شکل تک گویی (مونولوگ) ضبط شده و بسیاری از روان بنه های ارتباطی در طول دوران کودکی شکل می گیرند. بنابراین، آنها در موقعیت های بحرانی از روش هایی استفاده می کنند که برای آنها آشنا است. نوع حل مسئله بین فردی، روش های فرزندپروری، معنادهی به وقایع و... در زوجین به روش های والدین نزدیک است، هرچند آنها موضعی متفاوت داشته باشند.
 

دخالت های خیرخواهانه والدین

راه دیگر اثر پذیری، به دخالت های خیرخواهانه والدین مربوط است. به ویژه اینکه والدین تمایل دارند به شکل دقیقی تجارب خود را به فرزندان تازه ازدواج کرده شان منتقل کنند. در این فرایند گاهی خانواده های تازه متولد شده مرزهای نظام خود را از دست می دهند و دچار مشکلات مختلفی در زمینه روابط با خود می شوند.
 
شواهد تجربی زیادی این اثر را تایید می کنند. گذشته از راه هایی که بیان شد، رابطه عاطفی بر خلاف رابطه بین فردی به آسانی قطع نمی شود و فرد از تمایزیافتگی لازم از خانواده برخوردار نمی شود که در بخش آسیب شناسی به آن اشاره خواهد شد. در این شرایط فرد خود داوطلب اثرپذیری از خانواده اصلی است. موضوع الگوهای دلبستگی و شیوه مدیریت دلبستگی نیز تا اندازه زیادی به خانواده اصلی و الگوی تربیتی بستگی دارد که می تواند رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد.
 

تجارب نشات گرفته از خانواده

وامبولدت و رئیس (۱۹۸۹) معتقدند که نتایج به دست آمده از مرور ۱۲ مطالعه طولی پیش بینی کننده های پیش از ازدواج به منظور بررسی کیفیت زناشویی، نشان می دهند که تجارب نشأت گرفته از خانواده روی زندگی مشترک فرد و چگونگی تحول بعدی او به شدت تأثیر می گذارند.
 
این پژوهشگران معتقدند کیفیت زناشویی والدین (مانند طلاق گرفتن آنها، میزان تعارض زناشویی موجود میان پدر و مادر، محیط هیجانی خانواده و کیفیت ارتباط والد-کودک) بر کیفیت زناشویی فرزندانشان تاثیر معناداری دارد. کویلارد (۱۹۹۰) معتقد است در صورتی که هر دو زوج متقاضی ازدواج دارای خانواده هایی باشند که از سطوح بالای سلامت هیجانی برخوردار هستند، می توان سطح بالای سازگاری زناشویی را در آنها پیش بینی کرد.
 
هولمن، لارسون و هارمر (۱۹۹۴) معتقدند ادراک هایی که مرد پیش از ازدواج از محیط خانه و خانواده اصلی اش دارد، می تواند پیش بینی کننده رضایت زناشویی او در آینده باشد. وامبولدت و رئیس (۱۹۸۹) بر این نظرند، تجارب مربوط به خانواده اولیه بر رضایت فرد از ارتباط فعلی اثر می گذارد، زیرا این تجارب اولیه فرایندهای ایجاد اتفاق نظر در روابط جدید را تحت تأثیر قرار می دهند، یعنی تجارب اولیه به عنوان یک متغیر میانجی فرایندهای ارتباط میان فردی زوجین را تعدیل می کند.
 
آماتو (۱۹۹۴) و آماتو و کیث (۱۹۹۱) نشان دادند رویدادها و روابط موجود در خانواده فرد متقاضی ازدواج با بهزیستی روان شناختی او در ارتباط است. هولمن و لی (۱۹۹۷) نیز در پژوهشی نشان دادند که روابط خانواده اصلی روی دریافت حمایت ادراک شده از ارتباط فعلی اثر دارد. دوکسی (۱۹۹۴) نیز معتقد است شیوه ارتباط والد-کودک می تواند ازدواج فرزندان را از راه سبک دلبستگی و غیره تحت تأثیر قرار دهد.
 
گزارش ها و نظریه های بالینی (مانند دوهرتی و باپتیسته، ۱۹۹۳۱۰؛ فرامو، ۱۹۸۱؛ بنسون، لارسون، ویلسون  و دمو1995) نشان دهنده آن هستند که فرایندهای موجود در خانواده اصلی هر فرد می تواند تعیین کند که او چه کسی را برای ازدواج انتخاب و کیفیت ارتباط میان فردی (زناشویی) فرزند را نیز تعیین می کند.
 

رابطه مادر و دختری

وامبولدت و رئیس (۱۹۸۹) معتقدند که نتایج پژوهش های مختلف بیانگر آن است که اگر رابطه مادر دختر مناسب و خوب باشد؛ دختر در ازدواج خودش نیز روابط خوبی برقرار خواهد کرد؛ اما نزدیکی مادر - پسر می تواند پیش بینی کننده مشکلات زناشویی آینده در زندگی پسر باشد. نزدیکی و روابط خوب پدر دختر و پدر - پسر در هر دو (هم دختر و هم پسر) موجب افزایش کیفیت ارتباط میان فردی می شود. همچنین، هر اندازه در خانواده اصلی دختر «بنیان عاطفی» قوی تر باشد؛ کیفیت روابط میان فردی دختر بهتر خواهد بود.
 
ادامه دارد...
 
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 171-173، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.